به گزارش خبرگزاری حوزه؛ دکتر نعمت الله صفری فروشانی عضو هیئت علمی و استاد تمام مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی وابسته به جامعه المصطفی العالمیه با موضوع بحث «جامعه شناسی کوفه» انجام داده است . وی مقالات و تحقیقات فراوانی در عرصه تاریخ به ویژه بحث مورد اشاره نگاشته است و کتابی را با عنوان«کوفه از پیدایش تا عاشورا»تالیف کرده است. خبرگزاری حوزه در همین راستا گفتوگویی با این محقق انجام داده است که می خوانید :
بفرمایید که شهر کوفه چگونه تاسیس شد؟
شهر کوفه در سال ۱۷ هجری به دستور عمر خلیفه دوم و به دست سعدبن ابی وقاص فرمانده سپاه مسلمانان در جنگ با ایرانیان پی ریزی شد. هدف از تاسیس این شهر، بنیانگذاری یک پادگان نظامی در نزدیکی ایران به منظور پشتیبانی نیروهای عمل کننده در داخل ایران بود. عمر دستور داده بود که گنجایش مسجد این شهر به گونه ای باشد که بتواند تمام جمعیت نظامی را درخود جای دهد و مسجدی که طبق این دستور ساخته شد، می توانست چهل هزار نفر را درخود جای دهد، بنابراین می توانیم به این نتیجه برسیم که شهر کوفه در آغاز تاسیس حدود چهل هزار نفر جمعیت نظامی داشته است و با توجه به اینکه بسیاری از افراد این جمعیت، زن و فرزند خود را نیز همراه داشته اند، با احتساب حداقل یک زن و یک فرزند برای هر سرباز به جمعیتی معادل یکصد و بیست هزار نفر برای این شهر در هنگام تاسیس دست می یابیم.
چه مسائلی موجب شد تا سیل مهاجرت به این شهر شکل بگیرد؟
پس از بنیانگذاری کوفه، به عللی همچون داشتن آب و هوای خوش، نزدیکی به رود پرآب فرات، مجاورت با ایران و وضعیت اقتصادی مناسب که از راه خراج و غنایم سرزمینهای فتح شده به دست آمده بود، این شهر پذیرای سیل مهاجرت اقوام، قبایل و مردم مختلف از سرتاسر مملکت وسیع اسلامی اعم از حجاز، یمن و ایران گردید، به گونه ای که پس از مدتی کوتاه شهر آباد و تاریخی حیره را که پایتخت دودمان عربی آل منذر بود، تحت الشعاع قرار داده و آن را به سمت ویرانی کشانید.
این مهاجرت ها در سال ۳۶ هجری که حضرت علی، علیه السلام، این شهر را پایتخت خود قرار داد، شدت بیشتری یافت، به گونه ای که مورخان در بیان تعداد سپاهیان کوفی حضرت علی، علیه السلام، در جنگ صفین (در سال ۳۷ هجری) ارقامی چون ۶۵ هزار ، ۹۰ هزار و ۱۲۰ هزار را ذکر می نمایند. چنانچه روشن است این اعداد تنها بیانگر قسمت اعظم نیروی نظامی مستقر در آن شهر می باشد (و نه تمام نیروی نظامی و نه همه جمعیت کوفه).
اما ظاهرا این جمعیت در دوره امارت زیادبن ابیه کم شد؟ آیا این خبر تاریخی درست است؟
بله! درست می فرمایید. در سال ۵۰ هجری که زیادبن ابیه از سوی معاویه عهده دار امارت کوفه شد، با توجه به فراوانی شیعیان حضرت علی، علیه السلام، در کوفه و ترس شام از کوفیان، دست به انتقال عظیم نیروی انسانی از کوفه به شام، خراسان و نقاط دیگر زد، به گونه ای که گفته شده او تنها ۵۰ هزار نفر را به خراسان منتقل نمود. در دوران حکومت زیاد جمعیت کوفه به ۱۴۰ هزار نفر تقلیل پیدا کرد به گونه ای که «زیاد» هنگامی که اقدام به گسترش مسجد جامع کوفه کرد، آن را به اندازه گنجایش ۶۰ هزار نفر وسعت داد. پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری، بعضی از کوفیان با نوشتن نامه به امام حسین، علیه السلام، سخن از سپاه صدهزار نفری آماده به دمت به میان آوردند. این سخن گرچه نسبت به آمادگی کوفیان اغراق آمیز است، اما می تواند تعداد تقریبی جمعیت نظامی کوفه را در آن زمان مشخص نماید.
با این توضیحات جنابعالی می توانیم به این نتیجه برسیم که ذکر رقم ۱۲ هزار نامه از سوی کوفیان خطاب به امام حسین، علیه السلام، رقم معقولی به نظر می رسد. آیا درست است؟
بله. افزون بر این نکته مهمی که به آن اشاره کرده اید، می توانیم به نتایج دیگری نیز برسیم. اول اینکه تعداد بیعت کنندگان با مسلم را از ۱۲ هزار تا ۴۰ هزار نفر نوشته اند، اما در حدیثی که منسوب به امام باقر، علیه السلام، است، تعداد آنها ۲۰ هزار نفر ذکر شده است که حدود یک پنجم نیروی جنگجوی کوفه در آن زمان می باشد.
دوم اینکه رقم ۳۰ هزار نفری لشکر عمربن سعد که در روایتی از امام صادق، علیه السلام، نقل شده است، با توجه به بسیج عمومی اعلان شده از سوی عبیدالله بن زیاد، رقم معقولی به نظر می رسد واز این جا نیز می توانیم کثرت سپاهیان مختار را که ۶۰ هزار نفر ذکر شده توجیه نماییم. زیرا سپاهیان او را افرادی تشکیل می دادند که در کربلا جزو سپاهیان عمربن سعد نبودند. و نکته سوم هم اینکه از اینجا دور از واقعیت بودن بعضی از ارقام که در کتب غیر معتبره اما مورد استناد بعضی از واعظین وارد شده روشن می گردد، به عنوان مثال در این نوشته ها چنین آمده که تعداد لشکریان ابن سعد در روز ششم محرم یک میلیون پیاده نظام و ۶۰۰ هزار سواره نظام بوده است که از این تعداد ۱۵۰ هزار نفر کشته شدند که تنها ۵۰ هزار یا صد هزار نفر آنها به دست امام حسین، علیه السلام، به هلاکت رسیدند.
اگر موافقید به بحث ترکیب جمعیتی کوفه بپردازیم و ترکیب قومی، عقیدتی و طبقاتی این شهر را بررسی کنیم. آیا موافقید؟
بله! بحث خوب و تقسیم بندی دقیقی را مطرح کرده اید.
از لحاظ ترکیب قومی جمعیت کوفه به چند بخش تقسیم می شد؟
جمعیت کوفه به دو بخش عرب و غیرعرب تقسیم می شد. بخش عظیمی از عربهای ساکن کوفه قبایلی بودند که با آغاز فتوحات اسلامی در ایران، ازنقاط مختلف شبه جزیره عربستان برای شرکت در جنگ، به عراق کوچ کردند و سرانجام پس از پایان یافتن فتوحات در دو شهر بزرگ کوفه و بصره سکنی گزیدند.عرب ها که هسته اولیه شهر کوفه را تشکیل می دادند، از هر دو بخش اصلی قوم عرب یعنی قحطانی و عدنانی بودند که در اصطلاح به آنها یمانی و نزاری اطلاق می شد.
در آغاز یمانی ها علاقه بیشتری نسبت به اهل بیت ابراز می داشتند، به همین جهت معاویه سرمایه گذاری بیشتری روی آنها نموده و آنها را به خود نزدیکتر ساخت. بخش دیگری از عربها را قبایلی همچون «بنی تغلب » تشکیل می دادند که قبل از اسلام در عراق سکنی گزیده و پیوسته با ایرانیان در جنگ بودند. پس از آغاز فتوحات اسلامی این قبایل به مسلمانان پیوستند و آنها را در فتوحات یاری نمودند و سپس بخشی از آنها در کوفه سکنی گزیدند.
عناصر غیرعرب چه گروه هایی بودند؟
عناصر غیرعرب کوفه را گروه هایی همچون موالی، سریانیها و نبطیها تشکیل می دادند. «موالی» که بزرگترین گروه غیرعرب کوفه را شامل می شد، عمدتا ایرانیهای مسلمانی بودند که با قبایل مختلف عرب پیمان بسته و ازنظر حقوقی همانند افراد آن قبیله به شمار می آمدند. رشد جمعیت موالی در کوفه بیشتر از عربها بود، به گونه ای که پس از گذشت چند دهه از آغاز فتوحات، نسبت یک به پنج بین جمعیت موالی و عربها برقرار بود، و همین رشد معاویه را به هراس افکند و به زیاد دستور انتقال آنها را از کوفه به شام، بصره و ایران را داد. اما با این حال کثرت وجود موالی در سپاه مختار در سال ۶۶ هجری - که بعضی تعداد آنها را ۲۰ هزار نفر نوشته اند نشانگر فراوانی این گروه در زمان شروع نهضت امام حسین، علیه السلام، در کوفه است. «سریانیها» قومی سامی نژاد بودند که در شمال عراق (بین النهرین) و سوریه اقامت داشتند. و عده ای از آنها از زادگاه خود مهاجرت کرده و در دیرهای اطراف حیره در نزدیکی کوفه سکنی گزیده و دین مسیحیت را پذیرفته بودند و پس از فتوحات عده ای از آنها به شهر کوفه آمده بودند. «نبطیها» که بعضی آنها را تیره ای از عرب می دانند، به کسانی گفته می شد که قبل از فتوحات در اطراف و اکناف عراق و در سرزمینهای جلگه ای زندگی می کردند و پس از تاسیس کوفه به این شهر آمده و به زراعت مشغول گشتند. دو گروه اخیر بخش اندکی از جمعیت کوفه را تشکیل می دادند.
ترکیب عقیدتی این شهر چگونه بود؟
از نظر عقیدتی می توان جامعه آن روز کوفه را به دو بخش مسلمان و غیرمسلمان تقسیم کرد: بخش غیرمسلمان کوفه را مسیحیان عرب بنی تغلب، نجران، نبطی و نیز یهودیانی که در زمان عمر از شبه جزیره عربستان بیرون رانده شده بودند و همچنین مجوسیان ایرانی تشکیل می دادند که در مجموع بخش ناچیزی از کل جمعیت کوفه را دربر می گرفتند. بخش مسلمان کوفه را می توان شامل شیعیان، هواداران بنی امیه، خوارج و افراد بی طرف دانست.
دسته بندی شیعیان کوفه چگونه بود؟
شیعیان به دو قسمت رؤسا و شیعیان عادی تقسیم می شدند.از رؤسای شیعه می توان از افرادی همچون سلیمان بن صرد خزاعی، مسیب بن نجبه فرازی، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر اسدی و ابوثمامه صائدی نام برد که از یاران حضرت علی، علیه السلام، در صفین بودند.
این افراد عمیقا به خاندان اهل بیت، علیه السلام، عشق می ورزیدند و همانها بودند که پس از مرگ معاویه، باب نامه نگاری با امام حسین، علیه السلام، را گشودند. شیعیان عادی که بخش قابل توجهی از مردم کوفه را تشکیل می دادند، گرچه به اهل بیت علاقه وافری داشتند، اما در دوره تسلط بنی امیه و بخصوص در زمان والیانی چون زیاد و پسرش عبیدالله، زهرچشم سختی از آنها گرفته شده بود، به گونه ای که تا احتمال پیروزی را قطعی نمی دیدند وارد نهضتی نمی شدند و شاید علت اصلی نامه نگاری آنها و نیز پیوستنشان به نهضت مسلم و قیام مختار به جهت قطعی دیدن پیروزی آنها بوده است و لذا پس از استشمام بوی شکست نهضت مسلم از دور او پراکنده شدند.
چه تعداد از این افراد در لشکر عمربن سعد شرکت کرده اند؟ آیا منابع تاریخی به این پرسش مهم ورود کرده اند؟
در این مورد اطلاع دقیقی در دست نداریم. با توجه به تعداد فراوانی این افراد در نهضتهایی همچون توابین و قیام مختار و با عنایت به اینکه تنها کسانی در این نهضت ها شرکت می نمودند که در جنگ کربلا بی طرف بوده و جزو سپاهیان عمربن سعد نبوده اند، می توان گفت که تعدادی از این گروه در لشکر عمربن سعد حضور نداشته اند. این نکته را نیز نباید از یاد ببریم که امضای هر فردی در پای نامه به امام حسین،علیه السلام، دلیل بر تشیع او نمی شود; زیرا در آن زمان با نزدیک دیدن پیروزی، حتی افراد باند اموی نیز به امام حسین، علیه السلام، نامه نوشته بودند.
تعداد هواداران بنی امیه در کوفه چه مقدار بود؟
هواداران بنی امیه که از آنها با عنوان «باند اموی » یاد می کنیم، درصد قابل توجهی از مردم کوفه را تشکیل می دادند و در مدت بیست سالی که از حکومت بنی امیه بر کوفه می گذشت، آنها بسیار قوی شده بودند. افرادی همچون عمروبن حجاج زبیدی، یزیدبن حرث، عمروبن حریث، عبدالله بن مسلم، عمارة بن عقبة، عمربن سعد و مسلم بن عمر و باهلی را می توان از سران این باند به شمار آورد. رؤسا و متنفذان بیشتر قبایل نیز جزو این باند بودند و این امر خود باعث گرایش بسیاری از مردم به این گروه شده بود.
تاثیر هواداران بنی امیه در شهر کوفه را چگونه ارزیابی می کنید؟
خیلی زیاد! هواداران بنی امیه هنگامی که از پیشرفت کار مسلم بن عقیل و ضعف و فتور نعمان بن بشیر، حاکم کوفه احساس خطر نمودند، به شام نامه نوشتند و به یزید هشدار دادند. خوارج کوفه در زمان معاویه، قوت گرفته بودند و در دوره تسلط بنی امیه توانسته بودند شورشهای متعددی را علیه والیان کوفه ساماندهی نمایند; اما در آخرین قیام خود در سال ۵۸ قمری بشدت سرکوب شدند. شاید بتوان گفت بیشترین بخش جمعیت کوفه را افراد بی تفاوت و ابن الوقتی تشکیل می دادند که همتی جز پر کردن شکم و پرداختن به شهواتشان نداشتند. آنها هنگامی که پیروزی مسلم را نزدیک دیدند، به او پیوستند، اما با ظهور آثار شکست بسرعت صحنه را خالی کردند و فشار روانی فراوانی به طرفداران واقعی نهضت وارد آوردند. سپس به دنبال وعده و وعیدهای «ابن زیاد» به سپاه عمر سعد پیوستند و به جنگ با امام حسین، علیه السلام، پرداختند و او را به شهادت رساندند، درصورتی که اگر نهضت مسلم به پیروزی می رسید، همین افراد بیشترین طرفداری را از حکومت او می کردند و شاید همینها باشند که فرزدق در ملاقات خود با امام حسین، علیه السلام، این چنین به معرفی آنها می پردازد: «قلبهای آنها با تو است، اما شمشیرهایشان علیه تو کشیده شده است .»
ترکیب طبقاتی کوفه را چگونه ارزیابی می فرمایید؟
مردم کوفه به دو گروه اجتماعی اشراف و عادی تقسیم می شده اند.از زبان یکی از یاران امام حسین، علیه السلام، نقل شده است هنگامی که در کربلا به امام پیوست و امام، علیه السلام، احوال کوفیان را از او پرسید، در جواب گفت: «اما اشراف مردم، به وسیله رشوه های کلان، محبت آنها به حکومت خریده شده است و اما سایر مردم، دلهایشان با تو و فردا شمشیرهایشان علیه تو کشیده خواهد شد.» از اشراف کوفه می توان افرادی همچون «عمرو بن حریث »، «اشعث بن قیس » و پسرانش و «شبث بن ربعی » را نام برد.
مردم عادی شامل طبقات مختلف اجتماعی همچون کشاورزان، پیشه وران و صنعتگران می شد. اما مهمترین گروه، این طبقه، موالی بود که یکی از ضعیفترین طبقات اجتماعی کوفه به شمار می رفت و بعد از آن طبقه عبید (بردگان) قرار داشت.با آنکه طبق عقد ولاء، مولی باید همانند دیگر افراد قبیله از همه حقوق اجتماعی برخوردار باشد
همانگونه که می دانید هر ملت و امتی ممکن است تلفیقی از صفات و خلقیات مثبت و منفی را دارا باشد که تاریخ، مردم آن سامان را با آن صفت یا ویژگیها بشناسد. مردم کوفه نیز در مقطع تاریخی مورد بحث، دارای هر دو دسته صفات فضایل و رذایل بودند، اما از آنجا که صفات و خلقیات منفی آنها، نقش ماندگار زشتی بر روی این شهر گذاشته است، لذا بیشتر نویسندگان و تحلیلگران تاریخ اسلام، این صفات را به عنوان ویژگیهای کوفیان ذکر نموده و از صفات مثبت آنان غافل مانده اند. لطفا ابتدا به صفات و ویژگیهای مثبت کوفیان اشاره بفرمایید.
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. صفات و ویژگیهای مثبت کوفیان را می توان در مواردی نظیر: شجاعت، حمیت دینی و علم ارزیابی کرد.
در مورد شجاعت کوفیان چه شواهدی وجود دارد؟
هسته اولیه جمعیت کوفه را مردمی تشکیل می دادند که جهت جنگ با امپراطوری پرقدرت ایران از سراسر شبه جزیره عربستان به سمت مرزهای ایران سرازیر شده بودند. این مردم با سلاحهای ابتدایی در مقابل سپاه تا دندان مسلح ایران با شجاعت تمام جنگیدند و در معرکه هایی همچون قادسیه، نهاوند و جلولا سپاهیان ایرانی را شکست دادند و سرانجام موجبات سقوط این امپراطوری را که روم نتوانسته بود آن را نابود سازد، فراهم آوردند. حضرت علی، علیه السلام، هنگام حرکت به سمت بصره برای رویارویی با ناکثین، وقتی که سپاهیان کوفه در «ذی قار» به او پیوستند، به آنها خوشامد گفت و از شجاعت آنان در شکست شوکت ایرانیان یاد می کند.
عنصر شجاعت کوفیان درجنگهای سه گانه حضرت علی، علیه السلام، یعنی جمل، صفین، (تا قبل از پیش آمدن جریان قرآن بر سر نیزه کردن) و نهروان به یاری آن حضرت آمده و موجبات پیروزی سپاه حضرت را فراهم آورد. اما پس از وقوع اختلاف در میان آنان در جنگ صفین، این عنصر کم کم رنگ باخت به گونه ای که ترس از سپاه شام در دل آنها جای گرفت و لذا در مقابل شبیخونها و غارتهای شامیان به شهرهای تحت فرمان حضرت علی، علیه السلام، در سال ۳۹ هجری عکس العمل مناسبی از خود نشان ندادند و همین امر موجب گلایه شدید حضرت علی، علیه السلام، از آنها شد. این عنصر در زمان حکومت عبیدالله زیاد در کوفه نیز به علت دنیاپرستی کوفیان کارآیی خود را ازدست داد و باعث تنها گذاشتن مسلم در مقابل سپاه عبیدالله گردید. اما بعد از جریان کربلا در قیامهایی همچون قیام توابین و مختار شاهد بروز دوباره این عنصر هستیم.
یکی دیگر از ویژگیهای مثبت کوفیان را حمیت دینی آنان دانسته اید. در این مورد هم توضیح دهید.
ایمان اعراب، نقش عظیمی در پیروزی آنان بر سپاه ایران ایفا کرد. همین ایمان و حمیت دینی آنان بود که در سال ۳۰ هجری باعث عزل فرماندار شرابخوار و فاسق کوفه یعنی ولیدبن عقبه گردید، به گونه ای که عثمان خلیفه سوم را مجبور به اجرای حد شرابخواری بر او در مدینه نمودند. این حمیت و تعصب دینی باعث شد تا کوفیان با دیدن خلاف کاریهای عثمان و زیرپا گذاشته شدن بعضی از مقررات اسلامی، به صورت یکی از کارگردانان قیام علیه او درآیند و عاقبت، او را از خلافت عزل کنند.
حضرت علی، علیه السلام، قبل از شروع جنگ صفین این چنین از ایمان کوفیان یاد می نماید: «اهل شام نسبت به دنیا حریصتر از اهل کوفه نسبت به آخرت نیستند.»اما این ایمان و حمیت دینی با مسلط شدن بنی امیه و تبلیغات آنان و اجتهادات نابجا و سستی های آنان در دفاع از حضرت علی، علیه السلام، و بالاخره با تمایل هرچه بیشتر آنها به دنیاطلبی، کم رنگتر شد، به گونه ای که در سال ۶۱ هجری فرزند رسول خدا، صلی الله علیه وآله، را تنها گذاشتند و به جنگ با او اقدام نمودند. و نیز می توان ایمان سخت و بدون بینش صحیح را در پیدایش گروه خوارج که نقش عظیمی در اضمحلال حکومت حق ایفا نمودند، مؤثر دانست.
در مورد ویژگی علمی کوفیان نظرتان چیست؟
کوفه برخلاف شام شهری مملو از عالمان به قرآن و حدیث نبوی بود، زیرا این شهر نوبنیاد به وسیله سپاهی ساخته شده بود که بسیاری از آنان دوران پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، را درک کرده و به وسیله آن حضرت، صلی الله علیه وآله، با معارف اسلامی آشنا گشته بودند.
با پایتخت قرار دادن این شهر توسط حضرت علی، علیه السلام، در سال ۳۶ هجری، مهاجرت اصحاب از شهرهای بزرگ اسلامی به کوفه رشد بیشتری یافت، به گونه ای که تعداد اصحاب شرکت کننده در جنگ صفین را ۲۰۸۰ نفر ذکر کرده اند که ۹۰۰ نفر آنان از شرکت کنندگان در بیعت شجره و ۷۸ نفر آنان از شرکت کنندگان در جنگ بدر بودند. درباره رشد آگاهی کوفیان نسبت به بعضی از علوم اسلامی ذکر همین نکته کافی است که اکثریت گروه ۱۲ هزار نفری خوارج را که بعد از جنگ صفین از سپاه حضرت علی، علیه السلام، کناره گرفتند، قراء و حافظان قرآن تشکیل می دادند.
لطفا در مورد صفات و ویژگی های منفی کوفیان نیز توضیح دهید. البته این پرسش مطرح است که آیا این صفات منفی را می توان یک صفات عام برای همه دوران دانست؟
در این مورد باید بگویم که این صفات و ویژگیها درباره همه افراد اهل کوفه صادق نیست و دیگر آنکه این صفات خود را در مرحله خاصی بروز داده است و چه بسا در مراحل دیگر به ضد این صفات در میان کوفیان برخورد نماییم. با این توضیح، برخی از صفات منفی کوفیان را با توجه به منابع تاریخی، صفاتی مانند: دنیاطلبی، نظام ناپذیری، اجتهادات نابجا و احساساتی بودن را مهم ترین ویژگیهای منفی کوفیان می دانم.
درباره صفت دنیاطلبی آنان مباحث فراوان صورت گرفته است. درباره سه صفت دیگر که نگاهی جدید به این ماجرا است، کمتر بحث شده است. منظورتان از نظام ناپذیری کوفیان چیست؟
بیشتر ساکنان کوفه را مردمی تشکیل می دادند که قبل از شهرنشین شدن، در میان قبایل خود، در صحراها و بیابانها ساکن بودند و بدویت عربی بر آنها حاکم بود و این اولین بار بود که شهرنشینی را تجربه می کردند. یکی از ویژگیهای این صحرانشینان، آزادی بی حدو حصری بود که در صحرا و بیابان داشتند، این ویژگی باعث می شد تا در مقابل قوانین و مقررات یک نظام منسجم تحمل کمتری داشته باشند و این درست نقطه مقابل مردم شام بود که قرنها از شهرنشینی آنها می گذشت و لذا در مقابل حکومت، مردمی مطیع و آرام بودند.
معاویه هنگام شمردن برتریهای خود بر حضرت علی، علیه السلام، می گوید: «من در میان مطیعترین لشکریان بودم، درحالیکه او (حضرت علی، علیه السلام،) در میان نافرمانترین سپاه به سر می برد.»
نظام ناپذیری کوفیان باعث می شد تا آنها از آغاز تاسیس کوفه دائما با امیران و والیان خود در کشمکش باشند، به گونه ای که عمر خلیفه دوم را از دست خود به ستوه آوردند، او در مقام شکوه از آنها گفت:«چه مصیبتی بالاتر از این که با صدهزار جمعیت (مقاتل) روبرو باشی که نه آنها از امیران خود خشنودند و نه امیران از دست آنها رضایت دارند.»
در میان قومی این چنین تنها والیانی می توانند حکومت کنند که یا چنان رفتار نمایند که با عقاید و خواست های مردم برخوردی نداشته باشند و یا آنکه با شدت عمل و دیکتاتوری به سرکوب اعتراضات مردم بپردازند. لذا می بینیم یکی از حاکمانی که طولانی ترین مدت حکمرانی را تا سال ۶۱ هجرت در کوفه داشت مغیرة بن شعبة است که از سال ۴۱ هجری تا سال مرگش در سال ۵۰ هجری از سوی معاویه عهده دار حکومت کوفه بود. او سعی می کرد، طوری رفتار نماید که کمترین تعارض را با مردم وگروه های مختلف داشته باشد و لذا وقتی به او می گفتند: فلانی دارای عقیده شیعی یا خارجی است، جواب می داد: خداوند چنین حکم کرده که مردم مختلف باشند و او خود بین بندگانش حکم خواهد کرد.
اجتهادات نابجای آنان را چگونه تحلیل می کنید؟
این خصیصه را درحقیقت می توان از نتایج خصیصه قبل دانست.کوفیان که در میان آنها صحابه و قاریان فراوانی بودند، خود را در بیشتر مسائل و حتی مسائل حکومتی و جنگی صاحب نظر دانسته و در مقابل حکومت بر دیدگاه خود پافشاری می کردند. نمونه بارز این نوع اجتهاد را می توانیم در جنگ صفین ببینیم که مخالفت با آن حضرت از سوی تعداد فراوانی از قراء ابراز شد و به تشکیل گروه خوارج منجر گردید. همچنین در جریان صلح امام حسن، علیه السلام، با اظهار نظر گروههای مختلف در مقابل امام برخورد می نماییم.
و خصلت احساساتی بودن آن ها...؟
این خصیصه را می توان با مطالعه مقاطع مختلف تاریخ کوفه بخوبی مشاهده نمود. شاید بتوان علت اصلی آن را عدم رسوخ ایمان در قلبهای بسیاری از آنها دانست.
در طول تاریخ کوفه و بویژه در همان نیم قرن اول حیات آن به بسیاری از جریانها برخورد می نماییم که کوفیان تحت تاثیر احساسات و به وسیله سخنرانی و یا هر عامل دیگری وارد جریانی شده، اما پس از فروکش نمود. احساسات از عزم خود برگشته و از ادامه کار منصرف شده اند. نمونه های واضح آن را می توانیم درمواردی همچون بیعت با مسلم، حمله به قصر عبیدالله بن زیاد و سپس تنها گذاشتن مسلم و همچنین محاصره قصر عبیدالله به وسیله قبیله «مذحج » در اعتراض به دستگیری «هانی » و نیز گریه کردن کوفیان بعد از جریان کربلا و پس از سخنرانی ام کلثوم و امام سجاد، علیه السلام، مشاهده نماییم.
این خصیصه در میان کوفیان تا به آن حد رسیده بود که فرماندهان و حکمرانان لایقی همچون حضرت علی و امام حسین، علیه السلام، نیز برای تشویق و ترغیب مردم به جنگ، چاره ای جز استفاده از ابزار تحریک کننده احساسات یعنی سخنرانی نداشتند نمونه آن را در جنگ جمل مشاهده می کنیم که بالاخره با سخنرانی افرادی همچون امام حسین، علیه السلام، و عمار یاسر نیرویی درخور توجه به کمک حضرت علی، علیه السلام، شتافتند. و طبعا هرگاه طرف مقابل نیز از ابزار تحریک احساسات استفاده می نمود، این حکمرانان دچار مشکل می شدند، چنانچه این امر را در جنگ صفین و هنگام برافراشتن قرآن ها بر سر نیزه ها بخوبی می توانیم ببینیم یکی از موفق ترین افرادی که توانست از احساسات کوفیان بخوبی بهره برداری نماید، مختار بن ابی عبید ثقفی بود که البته باز همین که کوفیان احساس نمودند ورق علیه او برگشته است، دور او را خلوت کردند تا براحتی به دست مصعب بن زبیر کشته شود.